راستش تا وقتی که کودک و نو جوان بودم هیچ از کار دنیا سر در نمی اوردم. فکر میکردم دنیا اوووهه چه قدر بزرگ و شگفت انگیزه ولی الان اصلا اون احساس را ندارم. دنیا چه قدر تنگ و سخت تر میشه هر چه بزرگ تر می شیم انگار وارنه میشه دنیا کوچیک میشه و زمان سرعت میگیره . یک زمانی که میرفتیم مدرسه فکر کن 3 ماه تعطیل بود مدرسه و یک ساللللللللل که میگذشت میفهمیدیم اوووهه تازه 25 تیر شده وچه قدر کش میاد زمان . الان چه طور هنوز صبح بیدار نشدیم به هیچ کاری مون نرسیدیم شب شده اووههه ساعت 2 شب هست.این رابطه را چه کسی میتونه برای من معادله ش رو در بیاره به منم بگه؟
اقا از دیشب تا حالا دو تا ترس هام غلبه کردم و دل زدم به دریا که هر چه میخواد بشه بشه
یکی رفتم به پدر مادر گفتم اخه این 20 تومن رهن که دادین دست یک نفر دیگه بدید من کار کنم ماهی 1.700 کرایه خونه میدم دغدغه کرایه خونه دیگه نداشته باشید.
چرا ترس؟
چون هیچ وقت نمیتونستم باهاشون راحت حرف بزنم. با همه میتونم با اینا
بعد
یکی هم بود بهش گفتم خیلی خنگی نمیفهمی منطورمو
اقا مرد ها هم دنیایی دارنا فکر نکنید که خیلی راحتند
یکی وقتی از یکی خوشت مثلا میاد یا حالا ظاهر یا حرفاش یا حالا هر چیزی جالب هست یه نفر برات حالا مکافاته یکی بری بهش بگی
یکی هم وقتی میگی شاید 99 درصد هم باید جواب نه بشنوی.
این قدر نه بشنوم این خانه را تا ببینم روی جواب بله را
اصلا مسئله
خواستگاری و جواب بله شنیدن یا نه شندین نیست مسئله این هست که اقا
مسئله فقط اولش هست که اقا طرف هست نمیاد حتی حرف بزنید اشنا بشید
از بس این پسرا کلک کار شدن دیگه دخترا هم همش به هر کی باشه مشکوک هستند.
دلم میخواد تغییرات عمده و اساسی در زندگی ام ایجاد کنم.
اقا دیشب رفتیم مهمانی یکی از دوستان که تازه ازدواج کردن
اقا درود بر اینا کلم پلو خوشمزه و سالاد وپپسی خوردیم بعدکیک خامه ای
اقا یه خونه 60 متری بود یک فرش فکر کنم 9 متری حالش بود و یه اتاق 12 متری با یه اشپز خونه کوچولو
اقا درود خیلی لذت بردم خانم خونه با حقوق معملی اش این خونه رو خریده اومدن اینجا.
من با خودم فکر میکردم چه قدر خوب و عالی هست که ادم برای خودش خونه داشته باشه حتی یک اتاق 12 متری باشه خودش دنیا می ارزه تا اواره ان خونه این خونه ادم باشه
یک وبلاگ اتفاقی دیدم با نام نویسنده نازگل اووووووووو این نام من را برد دوره نوجوانی .
.دوره نوجوانی هایم شهیاد یک اهنگ خونده بود به نام نازگل اقا این قدر این اهنگ رو دوست داشتم که نگو
بعد یک موزیک ویدئو 2 دقیقه ای هم داشت یکی که داشت حرکات موزون انجام میداد برای شهیاد اقا این انگار همه تصورات من در یک قاب بود
قیافه اش نه کل چیزی به نام همسر
سفید پوست
موهای
دامن کوتاه
خوشتیپ
صورت کشیده
دیگه برای همین بود که
میدونی همیشه دلم میخواست یه همسری داشته باشم اسمش نازگل باشه این موزیک براش بخونم.
نازگل من هر جوری بود،ماه و پری و حوری بود
این لینک دانلودش هست:
در طول دورران زیست مان هم یکی نبود اسشم نازگل باشه ببینم کسایی که نازگل هستند چه شکلی هستند
خوشکلند نیستند چه طورین اخه.
فقط این ترس هست که جلوی زندگی کردن رو میگیره وگرنه قدرتش را داریم. توانش تغییر رو داریم ترس از شاید ها ترس از ممکن هست ها همیشه این هست که ادم رو گرفته و ولمون هم نمیکنه.
باید روی تمام ترس ها پاگذاشت و رفت جلو به هر حال یه طوری میشه.
دو سه رور اخیر خیلی وضعیتم خراب بود. اصلا مار نداشتم و کاملا بیمار بودم.
دیگهدیشب رفتم دکتر 6 تا امپول سرم زدم.گفتم تا هر چه میتونی امپول بنویس
اعتقاد دارم هر بیشتر امپول بزنه ادم ولی بعدش راحته .دیشب دیگه بعد این امپولا راحت شدم.
همیشه یه چیزایی که در صعود هستند بعدش توی سقوط میرن و هیچی ثابت نیست مثل قیمت سهام
5% مثبت های امروز
درصد منفی های فردا هستند.
وقتمون زو نباید روی کسایی بزاریم که امروز %درصد منفی نسبت به ما هستند.
ادمای بیهوده،بیخود
بهتره همون مثل اسکالپ ها حداقل مثبت 4 درصدی ها رو پیدا کنیم.